راهرو به سرعت متوجه شد که این هوسباز یک پولساز واقعی است. چند تعریف از سینه های طبیعی و نوک های خش خش او معجزه کرد. او حتی موفق شد با او چانه بزند که او روی خروسش می پرید. او را متوجه خود کرد که دارد تجارت می کند و شکاف خود را دستفروشی می کند. بعد از برداشتن تقدیر روی سینههایش و لیسیدن سر، حتی به یاد آورد که پول را به او یادآوری کند. )))
لوله کش سوار ماشین خنک شد. به محض اینکه زیر سینک فرو رفت، مادرش سرش را در دهانش گرفت. اما برای اطمینان از اینکه کسی صدمه نبیند، دخترش را برای او آورد. چیزی به من می گوید که لوله ها اکنون عالی کار خواهند کرد. اگر آنها، البته، به طور منظم برای اهداف پیشگیرانه بررسی می شود. خوب، اگر ناگهان شروع به چکیدن کرد، بگذارید مطمئن شود که با او تماس بگیرد - او می تواند آن را اداره کند.
من می خواهم با دختری از این چت روم آشنا شوم.