دختر ساده لوح هنوز نمی تواند چانه زنی کند، اما او از قبل توانایی های یک تاجر را دارد. مبلغ پیشنهادی 500 یورو به او کمک می کند تا طعم شیرین زندگی را بچشد و دیک های مختلف را بهتر بشناسد. دختر اوکراینی بسیار اشتها آور و مصمم است. وقتی فرصت فک کردن در نزدیکی ماشین پیش آمد، دیگر نمیتوانید این فرصت را از دست بدهید. بیدمشک خیس او فقط از صاحبش تشکر می کند.
یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
من او را لعنتی می کردم.