من انواع و اقسام تجربیات را در زندگی ام داشته ام، از جمله در سینما با دوستم. اما البته ما لباس ها را در نیاوردیم. بنابراین دوستم خم شد و مرا مکید، سپس از بالای من بالا رفت و روی دیک من پرید. این حتی همسایه ها در سالن ایستاده اند، اما همانطور که در این ویدئو - هرگز اتفاق افتاده است! مگر اینکه بتوانید یک سالن سینما با سالنی تقریباً خالی پیدا کنید و این به این راحتی هم نیست! راحت تر است که برای یک ساعت به یک هتل ارزان برخورد کنید!
همه آنها چقدر کارساز و مترقی هستند. هیچ کس عجله ندارد و هرکس کار خود را انجام می دهد. یکی دارد بیدمشک را می لیسد، یکی در دهانش می زند و همه چیز خیلی سریع و با احساس است. دریایی از شور و خلق و خو. بلوند باهوش است، می داند دارد چه کار می کند، لازم نیست چیزی به من بگوید. بچه ها آنقدر گرسنه اند که انگار نیم سال است منتظرند و رابطه جنسی ندارند، مثل ماشین های بخار نفس نفس می زنند.
ویدیوی فوق العاده جالب و هیجان انگیز و دختر حتی قبل از اینکه لباس هایش را دربیاورد، روند هیجان را آغاز می کند. یک آبنبات چوبی در دستانش ارزش دارد. ظاهراً هر سه آنها لذت فوق العاده ای داشته اند ، و او حتی سه برابر شده است ، زیرا ظاهراً شرکای تمام آرزوهای عزیز او را برآورده کردند. در واقع، در ذهن من نیز قطعاتی از اینجا وجود دارد که واقعاً می خواهم آنها را زنده کنم.